حتی عبیدالله هم نپذیرفت
ارسال شده توسط مسعود مسیح تهرانی در 88/9/25:: ساعت 12:26 صبحسلام.
بخشهای مقدماتی فصل «وقعهی حره» کتاب «سقیفه» مرحوم علامه سید مرتضی عسکری(ره).
- - - - - -
یزید... به... عمروبن سعید... فرمان داد
به سرکوبی مردم مدینه قیام کند.
اما عمرو زیر بار نرفت و چنین مأموریتی را نپذیرفت.
پس به عبیدالله بن زیاد نامه نوشت
و او را مأمور عزیمت به مدینه و سرکوبی مردم آنجا کرد
و مقرر داشت که پس از آن به مکه رفته،
ابن زبیر را سرکوب کند.
ابن زیاد این مأموریت را نپذیرفت و گفت:
به خدا قسم که من این دو ننگ و رسوایی را
برای این فاسق
با هم انجام نخواهم داد؛
یکی کشتن پسر دختر پیغمبر(ص)،
و دیگری جنگ با خانهی خدا!
گفتنی است که مرجانه،
مادر عبیدالله زیاد،
فرزندش را بهسبب کشتن امام حسین(ع)
مورد شماتت و سرزنش قرار داد...
چون یزید از جانب عبیدالله بن زیاد ناامید گردید،
به دنبال مسلمبن عقبهی مرّی فرستاد.
چه،
معاویه روزی به او گفته بود:
بالأخره تو روزی با مردم مدینه درگیر خواهی شد.
در آن صورت مسلمبن عقبه را به سرکوبی ایشان مأمور کن.
زیرا او مردی است که خدمت و فداکاریاش را آزمودهام!...
مسلم به یزید گفت:
تو هرکس را که مأمور جنگ مدینه کردی زیر بار آن نرفت...
این کار تنها از من برمیآید.
زیرا من در خواب دیدم که درخت خاربن عرقه مدینه فریاد میکند:
فقط به دست مسلم!
... مسلم!
از مردم مدینه که کشندگان عثمان هستند، انتقامات را بگیر!
یا علی
- - - - - -
+ این ماه ذیالحجه اینقدر مناسبت داره که آدم نمیدونه از کدوماش بگه.
++ واقعه حره درسهای زیادی داره. حداقلاش اینکه مردم مدینه که با وجود دانستن قطعی، حق حضرت امیرالمؤمنین(ع) را زیر پا گذاشتند و تن به خلافت اولی و دومی سپردند، و حضرت علی(ع) نیز مرکز حکومت را به کوفه منتقل کردند، حضرت مجتبی(ع) را مجبور به صلح با معاویه کردند، و کمترین یاری به حضرت حسین(ع) داشتند، به چنین مصیبتی دچار شدند که حتی بیاناش برای آدم گران است. فاجعهای که حتی عبیدالله از انجام آن پا پس میکشد.